پایان نامه دکتری: سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران؛ نوشته دریا، ریکس دانشگاه دورهام، 2012
PhD Thesis 2012 US Foreign policy toward Iran
دریافت متن کامل پایان نامه
پایان نامه دکتری: سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران؛ نوشته دریا، ریکس دانشگاه دورهام، 2012
PhD Thesis 2012 US Foreign policy toward Iran
دریافت متن کامل پایان نامه
مرکز دوحه اندیشکده بروکینگز با همکاری با برنامه مطالعات خلیجفارس
دانشگاه قطر نشستی درباره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ و
تأثیر آن بر سیاست آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه را برگزار کرد.
مرکز
دوحه اندیشکده بروکینگز در قطر (بی.دی. سی.) و برنامه مطالعات خلیجفارس
دانشگاه قطر بطور مشترک میزگردی درباره انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶
آمریکا و تأثیر آن بر سیاست آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه را در
بیستوهفتم ماه مه ۲۰۱۵ میلادی برگزار کردند. «جان هوداک» از اعضای مرکز
مطالعات حکومتی اندیشکده بروکینگز و «عبدالله بابود» سرپرست برنامه مطالعات
خلیجفارس دانشگاه قطر در این میزگرد به اهمیت سیاست خارجی در مشخص شدن
پیروز احتمالی این انتخابات و لزوم شفافیت بیشتر در اجرای سیاست خارجی
آمریکا، بهخصوص در خاورمیانه پرداختند. «سلمان شیخ» سرپرست مرکز دوحه
اندیشکده بروکینگز در قطر نیز مدیریت این نشست را بر عهده داشت و اعضای
جوامع دیپلماتیک، آکادمیک و رسانهای قطر نیز در این نشست حضور داشتند.
یکی از مسایلی که در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روی داد که آن را از دوره های گذشته مستثنا می کند، نحوه برخورد مردم با انتخابات است که بر نحوه برخورد نامردها تاثیرگذار بود. آنچه در آمریکا در حال روی دادن است_ بیش از دو دهه است که روی می دهد_ اینست که لایه های پایین جامعه آمریکا به خصوص قشرهای پایین طبقه متوسط از روند مدیریت سیاسی کشور رضایت کاملی ندارند، در نتیجه فشار زیادی را به نمایندگان خود در کنگره وارد می کنند و حتی به روسای جمهور که موفق به تغییرات شوند. اما بنا به دلایلی نتیجه آن افزایش سطح نارضایتی شده است. بحران سال 2008 درآمد قشرهای متوسط جامعه را کاهش داد و رکود و بیکاری را به حدود 12 درصد رساند که نارضایتی اقتصادی را به همراه داشت.
در حوزه مسایل خارجی نیز واقعه 11 سپتامبر و به دنبال آن کاهش امنیت درونی آمریکا _ البته مانند دیگر کشورهای پیشرفته جهان_ نگرانی دیگری برای مردم آمریکا فراهم آورد. به دنبال آن جنگ های افغانستان و عراق در حوزه روابط خارجی نیز به جایی رسید که گرچه اکثر مردم در زمان آغاز جنگ موافق بودند، اما با ادامه جنگ و نتایج آن چندان موافق نبودند و هزینه های زیادی را متحمل شدند. اتفاقات دیگر در حوزه عمومی آمریکا در حال تکوین است که سابقه آن به بیش از دو دهه می رسد، روند اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داخلی آمریکا در مسیری حرکت می کند که چندان مطلوب بخش محافظه کار آمریکا نیست. به عبارت دیگر، جامعه آمریکا در سطح کلان، بیشتر یک مسیر لیبرال را طی می کند ولی بخش محافظه کار که عمدتا در میان جمهوریخواهان متجمع هستند، موافق این روند نیستند. به طور مشخص، برخی ایالت ها _ حدود 13 ایالت_ رسما ازدواج همجنسگرایان را قانونی می دانند. این پدیده برای قشر محافظه کار آمریکا، پدیده مطلوبی نبوده و آن را به دور از خواسته ها و اعتقادات می داند.
پس از این که حادثه اورلاندو به وقوع پیوست و ترامپ به خود برای پیش بینی آن تبریک گفت، این نامزد جمهوری خواه مجددا بر مواضع قبلی خود مبنی بر اینکه اسلام رادیکال و نه اسلحه عامل اصلی این حملات بود، اصرار ورزید. دیدگاه ترامپ دیدگاهی صفر و یکی است؛ یا اسلحه مردم را به کشتن می دهد یا اسلام رادیکال. در نگاه وی تنها یک مذهب است که می تواند بد باشد؛ بدین ترتیب مسیحیت خوب و اسلام بد است. مسیحیت صلح طلب و اسلام خشونت طلب است. مسیحیت تساهل گرا و اسلام متعصب است. هر دو جوهره ای ثابت و غیرقابل تغییر دارند که رفتاری خاص را به پیروان خود دیکته می کنند. این دیدگاه هم در میان حامیان ترامپ و هم در میان غیرحامیان وی دیده می شود. به زبان سکولاریسم می توان این نگاه را مانوی خواند که همه چیز در آن یا سیاه دیده می شود یا سفید.
اما خوب است به این نکته توجه کنیم که اصطلاح مانوی نخستین بار در قرن سوم و برای توضیح آیینی استفاده شد که از سوی ایران به شمال و شرق آفریقا که آن زمان جزئی از امپراتوری روم بود، استفاده شد. این آیین در آن زمان بسیاری از مسیحیان را تحت تاثیر قرار داد. بار معنایی منفی مانوی گری در عصر حاضر می تواند به خاطر مرتد شمردن معتقدان آن از سوی کلیسای کاتولیک باشد. کلیسا اموال آنها را مصادره کرد و حکم مرگ برای آنها صادر کرد.
در جلسه بررسی روابط ایالات متحده آمریکا با عربستان سعودی، عدهای از نمایندگان کنگره آمریکا با لحنی تند مقامهای عربستانی را به "حمایت از تروریسم" متهم کرده اند. جلسه یکی از زیر مجموعههای کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، با حضور مهمانانی برگزار شد که هر کدام به نوعی کارشناس امور عربستان سعودی هستند، از جمله تیم رومر که از اعضای کمیسیون بررسی حادثه یازده سپتامبر بود.
دارل ایسا، از نمایندگان جمهوری خواه، مجلس نمایندگان آمریکا با اشاره به حمایت چند صد میلیون دلاری عربستان سعودی از مساجد و مراکز مذهبی در سراسر دنیا گفت که عربستان سعودی نمیتواند "ادعا کند که حامی تروریسم نیست" و در عین حال حامی کسانی باشد که در این مراکز "تخم تروریسم را میکارند."
دانا روباکر، نماینده جمهوری خواه دیگری بود که در این جلسه صحبت کرد و گفت: "خانواده سلطنتی سعودی تا زیر چشمهایشان از عملیات تروریستی گروههای اسلامگرای رادیکال حمایت میکنند." او گفت وقت آن رسیده که مردم آمریکا حقیقت را بدانند.
پایان نامه کارشناسی ارشد اسفندیار خدایی، دانشگاه تهران تابستان 1392
چین و آمریکا روابط
پیچیده و چندوجهی دارند. آنها از طرفی شریک تجاری هستند و برای منافع مشترک
اقتصادی و امنیتی همکاری میکنند و از طرف دیگر بر سر منافع اقتصادی و استراتژیک با هم رقابت میکنند و یا حتی مقابل هم میایستند. پس از ارجاع پرونده هستهای ایران به
شورای امنیت در سال 2006 و بخصوص در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، فاکتور ایران
در صدر چالشهای بین چین و آمریکا قرار گرفت. آمریکا نگران برنامه هسته ای ایران
بود؛ زیرا چنانچه ایران به تکنولوژی هستهای ولو صلحآمیز دست مییافت توازن قوا
در منطقه به زیان آمریکا و متحدان آمریکا تغییر میکرد بعلاوه مطابق گفتمان غرب،
ایران هستهای یک تهدید امنیتی جدی محسوب میشد. چین خواستار حفظ منافع خود در
رابطه با ایران بود و هیچکدام از این نگرانیهای آمریکا را درباره برنامه هستهای
صلحآمیز ایران نداشت. بعلاوه وجود ایران قدرتمندی که هژمونی آمریکا بر منابع نفتی
خلیج فارس را به چالش میکشید، منافعی برای چین داشت لذا پکن با سیاستهای آمریکا
علیه ایران مخالفت میورزید. برخلاف جرج بوش، اوباما گزینه تهدید نظامی علیه ایران
را در حاشیه قرار داد و بر سیاست تحریم علیه ایران متمرکز شد. برای آنکه تحریمها
علیه ایران به نتیجه برسند دولت آمریکا نیازمند همکاری چین به عنوان اولین شریک
تجاری ایران بود. لذا دولت اوباما با اتخاذ سیاست معامله و فشار و یا چماق و هویچ
کوشید که به همکاری چین در تحریم ایران دست یابد. این پایاننامه در چارچوب نظری
نوواقعگرایی و نولیبرالیسم و با استفاده از روش اسنادی-آرشیوی و روش تحلیل گفتمان انتقادی میکوشد استراتژیهای
دولت اوباما برای جلب همکاری چین را مطالعه کند. به عنوان نتیجهگیری اگرچه سیاست چماق
و هویچ آمریکا علیه چین موجب شد که پکن روابط اقتصادی خود با تهران را محدود کند،
اما نمیتوان چین را بازنده این بازی دانست؛ زیرا سیاست جسورانه چین دستاوردهای
آمریکا را ناتمام و پرهزینه گرداند. مادامکه ایران در مقابل سیاستهای یکجانبه
آمریکا ایستادگی میکند، واشنگتن نمیتواند بر شرق آسیا و سیاست مهار چین متمرکز
شود و بعلاوه هژمونی آمریکا بر منابع نفتی
خلیج فارس کامل نمیگردد و آمریکا نمیتواند سلاح نفت را برای اعمال فشار بر چین و
عقبنشینی پکن در موارد مختلف بهکار ببرد.
متن کامل پایان نامه را از لینک زیر دانلود کنید
دریافت